ژئواکونومیک مطالعه جنبه های جقرافیایی، زمانی و سیاسی اقتصادها و منابع است. اگرچه هنوز هیچ تعریفی به طور گسترده پذیرفته نشده است. تعریف تمایز ژئواکونومیک از ژئوپلیتیک، اغلب به ادوارد لوتواک، استراتژیست و مشاور نظامی آمریکایی، و پاسکال لورو، اقتصاد دان و دانشمند سیاسی فرانسوی نسبت داده می شود.
مجمع اقتصادی سنگاپور بر جنبه های پویا و پیچیده تصمیمات رهبران در «عصر ژئواکونومیک» تأکید کرده است. سیاست گذاران و مدیران عامل به طور یکسان باید “بازده فنی-اقتصادی و ریسک های حقوقی- سیاسی را در ترکیب با ژئواکونومیک ارزیابی کنند. وسال قاسملی، اقتصاددان آذربایجانی، ژئواکونومیک را مطالعه روابط متقابل اقتصاد، جغرافیا و سیاست در کشور تعریف می کند. “مخروط بینهایت” ی که از مرکز زمین به سمت بیرون کشیده می شود.
در ژئوپلیتیک، یک رویکرد رایج شامل سه سطح از تحلیل است. ژئواکونومیک نیز می تواند از این رویکرد سه لایه بهره مند باشد. مانند اقتصاد سیاسی بین المللی، یک لایه سیاست وجود دارد. ، مانند جغرافیای اقتصادی و سازمان صنعتی یک لایه یکپارچه. و یک لایه از تراکنش ها ، مانند معاملاتی که در اقتصاد مالی انجام می شود
منطق تضاد در گفتار تجارت
لوتواک استدلال می کند که همان منطقی که زمینه ساز درگیری نظامی است را می توان به تجارت بین المللی نیز تعمیم داد:
ایالت ها به دنبال جمع آوری درآمد به همان میزانی هستند که کدهای مالی آنها تعریف می کنند و راضی نیستند که به سایر ایالت ها اجازه دهند فعالیت تجاری در حوزه اولی مالیات بگیرند. این یک وضعیت حاصل جمع صفر است.
دولت ها عمدتاً فعالیت های اقتصادی را برای به حداکثر رساندن نتایج در داخل مرزهای خود تنظیم می کنند، نه برای یک هدف فراملی بی غرض، حتی زمانی که نتیجه برای سایر دولت ها کمتر از حد مطلوب باشد. سپس منطق مقررات دولتی تا حدی با منطق تضاد مطابقت دارد.
ایالات یا بخش هایی از آن تلاش می کنند تا پرداخت ها و خدمات خود را به ساکنان خود محدود کنند.
علاوه بر این، دولتها پروژههای زیرساختی خود را ، برخلاف خدمات فراملی ، بدون توجه به اینکه ایالات دیگر چگونه تحت تأثیر قرار میگیرند،. برای بهینه سازی خدمات داخلی طراحی میکنند
کشورها یا دولتها، نه به خاطر خود نوآوری و پیشرفت فناوری بلکه برای به حداکثر رساندن منافع در داخل مرزهای خود، پشرفت در فناوری را ترویج میکنند
ژئواکونومیک در مقابل ژئوپلیتیک
همانطور که در بالا گفته شد هنوز تعریف معتبری از ژئواکونومیک وجود ندارد که به وضوح از ژئوپلیتیک متمایز باشد. دلیل وجود برای چالش جداسازی ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک به دو تعریف جداگانه ،وابستگی متقابل آنهاست: تعاملات بین دولت-ملتها بهعنوان واحدهای مستقل که قدرت سیاسی اعمال میکنند، و غلبه «منطق تجارت» اقتصاد نئوکلاسیک که ظاهراً پویایی بازار را از سیاست جدا میکند.
توضیحات زیر از ژئواکونومیک نشان دهنده چالش تمایز آن از حوزه ژئوپلیتیک است:
چتهام هاوس: «استفاده از ابزارهای اقتصادی در جهت پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی است.».
پیپا مالمگرن در گفت و گو با بنیاد تحقیقاتی موسسه CFA: “می توان با کاوش در اصطلاحات ژئواکونومیک، ژئواستراتژیک و سایر مشتقات از این دست، تعریف ژئوپلیتیک را اصلاح کرد، اما در نهایت، ژئوپلیتیک در واقعیت وجود دارد حتی اگردر تئوری به خوبی به آن پرداخته نشود.»
تعریف فرهنگ لغت مریام وبستر : «1. ترکیبی از عوامل اقتصادی و جغرافیایی مرتبط با تجارت بینالملل و 2. یک سیاست دولتی که توسط ژئواکونومیک هدایت میشود.»
ریچارد نیکسون: “بسیاری دیگر معتقدند که با کم رنگ شدن جنگ سرد، اهمیت قدرت اقتصادی و “ژئواکونومیک” از قدرت نظامی و ژئوپلیتیک سنتی پیشی گرفته است. آنها نتیجه می گیرند که آمریکا باید شمشیرهای خود را نه برای گاوآهن ها ، بلکه برای ریزتراشه ها تیز کند.
رابرت دی. بلکویل و جنیفر هریس در کتاب جنگ با ابزارهای دیگر: بخش ژئواکونومیکس و دولتسازی: «استفاده از ابزارهای اقتصادی برای ترویج و دفاع از منافع ملی و تولید نتایج ژئوپلیتیکی سودمند است ؛ و اقدامات اقتصادی سایر کشورها بر اهداف ژئوپلیتیکی یک کشور تاثیر گذار. علاوه بر این، سطوح تحلیل در ژئواکونومیک (سیاست، یکپارچگی و معامله) با سیاست ملی درگیر است که می تواند از مشوق های مالیاتی برای صنایع خاص گرفته تا قوانین ضد پولشویی یا تحریم هایی که معاملات مالی برون مرزی خاصی را محدود می کند، متغیر باشد.
مرکانتیلیسم
ژئواکونومیک را نباید با مرکانتیلیسم یا نئومرکانتیلیسم اشتباه گرفت. در مرکانتیلیسم، که هدف آن به حداکثر رساندن ذخایر طلای ملی بود، زمانی که نزاع های تجاری به نزاع های سیاسی تبدیل شد، که می توانست منجر به درگیری های نظامی شود. بنابراین، رقابت مرکانتیلیستی تابع رقابت نظامی بود، زیرا رویکرد سابق بر این احتمال همیشگی حاکم بود که «بازنده» در یک نزاع تجاری ممکن است بتواند نتیجه را از نظر نظامی به چالش بکشد. مثلا:
اسپانیا ممکن است حکم کند که همه تجارات از مستعمرات آمریکایی اش و به آنها فقط میتواند از طریق بنادر اسپانیا در پایین اسپانیا انجام شود، اما بازرگانان مسلح بریتانیایی و هلندی همچنان میتوانستند محمولههای سودآور را به استعمارگران نامتعهد منتقل کنند. و با اعلام جنگ، سربازان میتوانستند محمولههای سودآورتری را که به مقصد اسپانیا میرفتند، کاملاً توقیف کنند. به همین ترتیب، هلندیها ناوچههای خود را به تیمز فرستادند تا به قانون مرکانتیلیستی پارلمان بریتانیا که تجارت ساحلی آنها را ممنوع میکرد، پاسخ دهند، درست همانطور که پرتغالیها کشتیهای عربی را که نمیتوانستند در تجارت هند با آنها رقابت کنند، غرق کرده بودند.
با این حال، در عصر جدید ژئواکونومیک، هیچ روش برتری وجود ندارد: هم علل و هم ابزار درگیری می توانند اقتصادی باشند. وقتی اختلافات تجاری منجر به درگیری های سیاسی بین المللی می شود، اختلافات باید با سلاح های تجاری حل شود.
تسلیحات ژئواکونومیک
کشورها در رقابت ژئواکونومیکی از طریق کمک یا هدایت نهادهای خصوصی داخلی و یا از طریق اقدام مستقیم، مخالف منافع تجاری خارجی شرکت می کنند:
دولتها از طریق حمایت از تحقیق و توسعه پرخطر، آغاز سرمایهگذاری نفوذ در بازارهای خارج از کشور و از طریق سرمایهگذاری بیش از حد تولید برای تحمیل سهم بازار، به نهادهای خصوصی کمک میکنند.
به طور مستقیم تر، دولت ها، مالیات ها و سهمیه هایی را بر محصولات خارجی اعمال می کنند، موانع نظارتی آشکار یا پنهانی را برای واردات تقویت می کنند، در تامین مالی صادرات تخفیف اعمال می کنند، برنامه های توسعه فناوری ملی را اجرا می کنند و اطلاعات اقتصادی و فنی جمع آوری می کنند.
به گفته لوتواک، سلاحهای تهاجمی در ژئواکونومیک مانند جنگ اهمیت بیشتری دارند. علاوه بر این، تحقیق و توسعه با حمایت دولت مهم ترین این سلاح ها است.
همانطور که در جنگ توپخانه قلمرو را با آتش فتح می کند، که پیاده نظام بتواند آن را اشغال کند، هدف در اینجا تسخیر صنایع آینده با دستیابی به برتری تکنولوژی محور است.
“پیاده نظام” در این مثال همان تولید تجاری است که می تواند توسط دولت از طریق اشکال مختلف یارانه حمایت شود. با این حال، یکی دیگر از سلاح های ژئواکونومیک، تامین مالی غارتگرانه است. اگر یارانههای عملیاتی برای غلبه بر رقبای قوی به صادرکنندگان داخلی کافی نباشد، دولتها میتوانند وامهایی با نرخ بهره کمتر از بازار ارائه کنند. برای مثال، در صادرات-واردات ایالات متحده، ضمانتهای وام را برای تامین مالی صادرات فراهم میکند. مؤسسات مشابه در همه کشورهای صنعتی بزرگ وجود دارند. بنابراین خارجی ها به طور معمول نرخ های بهره کمتری را نسبت به وام گیرندگان محلی می پردازند، که مالیات آنها برای امتیازاتی است که خارجی ها دریافت می کنند. این در حال حاضر به معنای شکار صادرات با مهمات کم بهره است، اما اتهام تامین مالی غارتگرانه برای مواردی محفوظ است که نرخ های بهره به طور ناگهانی افزایش یابد. طبیعاً، کشورهایی که مبادلات اصلی دنیا را انجام میدهند به یکدیگر قول داده اند که چنین کاری را انجام ندهند. ولی خب آنها اغلب این قول را زیر پا می گذارند.
وابستگی متقابل مسلح
«وابستگی متقابل مسلح شده » اصطلاحی است که توسط هنری فارل و آبراهام ال نیومن تعریف شده است. فارل و نیومن مستقیماً به ژئواکونومیک نمی پردازند، با این حال، مقاله آنها به عوامل اصلی نحوه اعمال قدرت در چارچوب ژئواکونومیک می پردازد:
“ما به طور خاص نشان می دهیم که چگونه نقشه شبکه های اقتصادی وابستگی متقابل با نهادها و هنجارهای داخلی برای شکل دادن با اقتدار اجباری تلاقی می کند. حساب ما شبکه هایی مانند ارتباطات مالی، زنجیره تامین و اینترنت را در مسئله قرار می دهد که عمدتا توسط محققان روابط بین الملل نادیده گرفته شده است.، درست در قلب یک درک جدید قانع کننده از جهانی شدن و قدرت”.
چارچوب استفاده شده توسط فارل و نیومن مبتنی بر نظریه شبکه است و ساختار قدرت را به عنوان شبکه ای از روابط متقارن نامتقارن در قرار چارچوب می دهد که عاملان مرکزی را قادر می سازد “از برتری ساختاری مسلح شده برای اهداف اجباری استفاده کنند.” قادر خواهند بود یکی یا هر دو “اثر پانوپتیکون” و “اثر نقطه اختناق” را تمرین کند. اثر پانوپتیکون بر اساس کتابی با همین نام به قلم جرمی بنتام است که چند عامل مرکزی را قادر می سازد تا فعالیت های دیگران را به دلیل دسترسی به اطلاعاتی که ساختار شبکه فراهم می کند، مشاهده کنند. اثر نقطه اختناق توانایی حالتهایی است که دولت موقعیت مناسبی برای محدود کردن یا جریمه کردن با استفاده از گرههای اطلاعات کلیدی (که گاهی اوقات به عنوان “هاب” نامیده میشوند) توسط دیگران را دارد.ما
قوانین گرانش ژئواکونومیک
ام نیکولاس فیرزلی از مجمع اقتصادی سنگاپور اعلام کرد که “پایبندی به قوانین گرانش ژئواکونومیک” از جمله نیاز به خودکفایی مالی و وجود زیرساخت های حمل و نقل پیشرفته و متنوع، ، اکنون برای تضمین حاکمیت موثر یک دولت ضروری است. : “دولت قطر اکنون بهای نامتناسبی را می پردازد که فکر می کرد می تواند برای همیشه از قوانین گرانش ژئواکونومیکی سرپیچی کند.”
از این منظر، جذابیت سرمایهگذاری و ظرفیت طرحریزی قدرت نرم در فواصل قابل توجه، همانطور که چین از طریق طرح کمربند و جاده خود انجام داده است، نیز بهعنوان عوامل تعیینکننده و کلیدی قدرت ژئواکونومیک در نظر گرفته میشود.
در اینجا، انتظار می رود که صاحبان دارایی های بزرگ بخش خصوصی مانند صندوق های بازنشستگی نقش مهمی را در کنار عاملان دولتی ایالات متحده و چین ایفا کنند.
حتی اولین سیاستگذاران خودکامه آمریکا در کاخ سفید در نهایت متوجه شدند که نمیتوانند این تحولات ژئواکونومیک سرنوشتساز را نادیده بگیرند. در نوامبر 2018، معاون رئیس جمهور مایک پنس به آسیا سفر کرد تا “چشم انداز هند و اقیانوس آرام” ترامپ را تبلیغ کند، یک طرح بلند پروازانه با حمایت ده ها میلیارد دلار وام جدید و مکانیسم های افزایش اعتبار برای تشویق “سرمایه گذاری خصوصی در دارایی های زیرساختی منطقه ای”، با اصرار بر این که “تجار، نه بوروکرات ها، تلاش های ما را تسهیل خواهند کرد”. این بازی جدید به تازگی آغاز شده است و در سالهای آینده هم واشنگتن و هم پکن با سرمایهگذاران صندوق های بازنشستگی همراه خواهند شد – این موقعیت بدی برای قرار گرفتن در «عصر ژئواکونومیک» نیست.